نظریه یادگیری تجربی بر اساس کار محققان برجسته قرن بیستم است که در دیدگاههای خود نقش تجربه را اساسی دانستند (جان دیویی، کورت لوین، جان پیاژه، ویلیام جیمز، کارل راجرز و دیگران) تا یک الگوی جامع و پویا از فرایند یادگیری بر اساس تجربه ارائه دهند. نظریه یادگیری تجربی، دیدگاه پویایی از یادگیری بر اساس چرخه یادگیری بهوجودآمده از تحلیل منطقی دوگانه عمل/ تفکر و تجربه/انتزاع است. این نظریه، دیدگاه جامعی است که یادگیری را به صورت فرایند اصلی یادگیری انسان تعریف میکند. در این حالت، نظریه یادگیری تجربی نه تنها در کلاس آموزش رسمی بلکه در همه زمینههای زندگی درخور کاربست است. فرایند یادگیری از تجربه در تمام فعالیت انسانها و در همه زمانها رخ میدهد. ماهیت جامع فرایند یادگیری به این معنی است که در همه سطوح جامعه شامل فرد، گروه، سازمانها و جامعه به طور کل فعالیت میکند. تحقیقات انجامشده درباره نظریه یادگیری تجربی در جهان از قابلیت کاربرد این الگو حمایت میکند (کلب و کلب، 2005).
از یک دیدگاه شناختشناسی، یادگیری تجربی همردیف با سازندهگرایی است که بیان میکند یادگیرندگان معنی را از تجربیات خود میسازند. ویژگیهای اصلی یادگیری سازندهگرایی عبارتند از: 1- یادگیرندگان در جایگاه مشارکتکنندگان فعال در یادگیری خود؛ 2- برجستهکردن یادگیری قبلی به عنوان پایه یادگیری فعلی؛ 3- تعامل با دیگران برای درک معنی مفاهیم و 4- تمرکز بر تکالیف زندگی واقعی که «فعالیتهای اصیل» نامیده میشود (هدین، 2010). بنابراین یادگیری تجربی وقتی مؤثر است که روندهای یادگیری، منعکسکننده تجربیات زنده باشند. همچنین یادگیرنده باید اطلاعات را در یک محیط فعال و غنی پردازش کند (رادفورد و همکاران، 2015).
یادگیری تجربی (یادگیری با انجامدادن) بر اساس سه فرض مهم است که عبارتند از:
1- افراد وقتی بهتر یاد میگیرند که شخصاً در تجربه یادگیری درگیر شوند؛
2- برای اینکه دانش معنیدار باشد، باید خود فرد آن را کشف کند؛
3- تعهد فرد به یادگیری در صورتی بالا است که در تعیین اهداف خود آزاد باشد (اورد، 2012).
کلاسهای لگوی آموزشی بر اساس فلسفه آموزش همگام با ساخت و نظریه یادگیری تجربی طراحی شدهاند و روایی آن را اساتید و متخصصان حوزه روانشناسی تأیید کردند. همه طرح درسهای لگو در مقاطع مختلف آموزشی بر اساس الگوی آموزشی چرخه C تدوین میشود که شامل 4 مرحله ذیل است و در ادامه ذکر میشود.
مرحله ارتباط: در آغاز هر بحث نخستین مرحلهای که مربی باید آن را بهدقت اجرا کند، مرحله ارتباط است. به این ترتیب که مربی باید با طرح سؤالاتی پیوندی میان موضوع بحث با یک دانسته قبلی در ذهن کودکان ایجاد کند؛ چراکه آموزش، زمانی به حد مطلوب خود میرسد که کودکان یک تجربه جدید را به یک دانسته قدیمی در ذهنشان ارتباط بدهند.
مرحله ساخت: در این مرحله کودکان باید با توجه به مطلب ارائهشده و نیاز کلاس، الگوهای فیزیکی را که در دنیای اطراف خود میبینند، بسازند. این مرحله باید پله پله در یک فضای کنترلشده طی شود تا مراحل ساخت در ذهن کودکان حک شود.
مرحله تحلیل و بررسی: در این مرحله کودکان با نظارت مربی، ساختههای خودشان را تحلیل و بررسی میکنند و فهم آنها درباره عوامل مختلف ساختهشده عمیقتر خواهد شد. در ضمن ساختههای دانشآموزان باید مقایسه و نقاط قوت و ضعف هر یک مشخص و پررنگ شود.
مرحله ادامه: پس از مرحله تحلیل و بررسی، شوق برای دانستن بیشتر به صورت طبیعی در کودکان به وجود میآید. در این مرحله مربی با جریاندادن به این انگیزه و طرح سؤالات و ایجاد مسایل جدید، کودکان را برای مرحله بعدی در جلسه آینده آماده میکند.
منبع: https://cbs.ui.ac.ir/article_22390.html